آنان که گفتهاند "نگارم" همهش تویی
"معشوقم و نگارم و یارم" همهش تویی
اسماء، تو، صفات، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو
فرصت نمیکنم بشمارم، همهش تویی
توحید را من از فقرا ارث بردهام:
"من هیچم و هرآن چه که دارم همهش تویی"
به داده و نداده تو شکر میکنم
"دارم" همهش تویی و "ندارم" همهش تویی
کار تو بود جنس مرا هرکسی خرید
آنکس که داد رونق کارم همهش تویی
فرقی نمیکند که چه ذکری گرفتهام
روی لبم هرآن چه بیارم همهش تویی
کوچه به کوچه حبّ تو را جار میزنم
حمّال دوره گردم و بارم همهش تویی
نام تو بیشتر به روی بچههای ماست
با این حساب ایل و تبارم همهش تویی
من فاتحه نخواستم از لطف دیگران
وقتی جوابهای مزارم همهش تویی
باید به فهم وصل رسید و وصال یافت
ورنه شبانهروز کنارم همهش تویی
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- جمعه
- 26
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 18:33
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه